چند روز پیش از پنچره بیرونو نگاه کردم یه دفه چشم خورد به چند تا پرستو که داشتمن توی آسمون ویرازای مخصوص خودشون رو می دادن...منظورم همون طرز پرواز کردنشونه یه حالته خیلی تیزو تند پرواز می کنن و بدون وقفه صداهاشون رو توی هوا می پیچونن انگاری که همشون با هم قرار می زارنو همگی با هم توی آسمون صدا می کنن.همیشه خونه هاشون به دیواره یه چیزی وصله ( درخت...دیوارهایی که آدما نمیتونن ببیننشون و ... ) آخه اونا نمیتونن از زمین پرواز کنن همیشه باید از یه جای بلند بپرنو اوج بگیرن اونا لونه هاشونو با یه ماده چسبناک به دیوار می زنن پاهای اونا تقریبا مثل خفاش 4 تا انگشت که وقتی می چسبه به دستت چند لحظه اول چندشت میشه ولی بعد عادت می کنی. یه سری عید اهواز بودم ( اونجاها متولد شدم ) اونجا یک هفته قبل از بهار پر از پرستو می شه...طوری که انقدر پرستوها زیادنو پایین پرواز می کننو صدا در میارن ( البته جاهایی که مسکونیه و یکمی هم کوچه های پهنی داره ) که وقتی داری راه می ری از ترس اینکه پرستویی به صورتت نخوره چشماتو نیمه باز نگه می داری این حالت بیشتر توی غروبها اتفاق میفته. اونوقت تهرانم بعد از گذشت 1 ماه از بهار تاره پرستو ها افتخار می دنو یه سرکی به تهران می زنن...دیگه وقتی نمونده چند وقت دیگه هم تهران هواش گرم می شه و می رن اون بالا بالا ها توی کوهها و به زندگی با هوای پاک ادامه می دن...
¤ نویسنده:محمد نو